در پی سخنان گهـــــ ربار جناب رییس جمهور "" در اینجا تصمیم گرفتم که به مدل ایشان پاره ای از سخنرانی گران‌بهایم را در این پست برای شما بنگارم.

. الو یک دو یک دو سه. بله، داشتم می‌گفتم، رسانه‌ها در این مدت که بنده خیلی کم کار بودم، مدام می‌گفتند که حالا چه شده که سر سیاه زمستان 98 این جناب "گفت و چای" فرط و فرط پست می‌نگارد در وبلاگش. چرا سال 95 خبری نبود؟ همین طور سال‌های 96 و 97. این که ایشان به یک باره در سال 98 و در ظرف کمتر از یک هفته میزان متوسط ارسالی‌اش را بیش از سه برابر کند، اتفاقی است که روی خواننده اثر می‌گذارد. در پاسخ به سبک بعضی‌ها باید بگویم که:

یکم- اینجانب در سال 95 می‌خواستم تعداد پست‌ها را اصلاح (استدعا دارم به معنی اصلاح دقت کنید که به معنی افزایش نیست، بلکه درست کردن است) کنم که خود وبلاگ گفت و چای با آن مخالفت کرد! شاید بپرسید که وبلاگ گفت و چای که خود شما هستید؟! نخیر، بنده وبلاگ که نیستم، بنده در قدیم کلنگ بودم الان "گفت و چای" هستم!

دوم- در آبان 96 خواستیم تعداد پست‌ها را اصلاح کنیم (دوباره استدعا دارم)، یک عده دیگر از نویسندگان وبلاگ گفتند فشارهای وارده به خواننده‌ها بالاست، باشد برای سال بعد. شاید بپرسید که این وبلاگ مگر چند نویسنده دارد؟ می‌خواهید چند تا داشته باشد؟ همین من یکی هستم دیگر!

سوم- در آبان 97 خواستیم اجرا کنیم، کمیسیون تشویق افزایش پست گفت حالا که پرزیدنت "ترامپ" زده زیر هر چه کاسه کوزه بوده نمی‌شود. دست نگه دارید. پرسش است دیگر، شاید بپرسید این کمیسیون کارش چیست؟ من می‌گویم کاری به اسمش نداشته باشید، همین که به ضرر خواننده‌ها تصمیم بگیرد، کارش را به درستی انجام داده است.

چهارم- در اردیبهشت 98 خواستیم اجرا کنیم، خبرگزاری خرمغزها دو روز قبل اعلام کرد، آن قدر دم درب هر پستی خواننده صف کشیده بود که سرور بیان ترکید، سرورهای پشتیبان که پشت ترافیک بیننده‌ها جا ماندند، بنده از همان کرمانشاه (سفری به کرمانشاه داشتند گویا در آن زمان) دستور لغو آن را صادر کردم و گفتم کسی پستی نفرستد!

پنجم- آقا، خانم، ما دیدیم که هر ترفندی می‌زنیم، نمی‌شود. گفتیم، هر کسی خواست در یک روز تا سه برابر پست بفرسته، به من هم اعلام نکنه! این شد که من خودم از آبان 98 روزی سه تا پست اضافه می‌نوشتم و می‌فرستادم، بدون این که اون منم از این منم خبر داشته باشه. همچنین شخصیت چندگانه‌ای داره، ذهن مریض من!

ششم- من که خودم اینو نوشتم گوزپیچ شدم، الان چشم‌هایم لوچ شده، مخم هم تاب برداشته، وای به حال شما خواننده با این گرانی پست‌ها (ببخشید، درستش می‌کنم، با این اصلاح حامله‌ها، عذر می‌خوام، اصلاح حامل‌های انرژی)

----

پی‌نوشت:

1- اعصاب واسه آدم می‌مونه مگه، دو دقیقه اومدیم سخنرانی کنیم، مگه می‌زارن؟!

2- در حالی که دارم پشت تریبون فریاد می‌زنم: آِی مردم خواننده شریف وبلاگ، ما می‌خواهیم عزت ایرانی را به خودش برگردانیم، بعد از عزت هم می‌خواهیم غلام قلی را بهش برگردانیم، باقی آدم‌های مهم را نیز کم کم به ملت غیور ایران برمی‌گردانیم، فعلا با این آقا عزت حال کنید تا بعد.

3- سوزن یک عده‌ای هم گیر کرده، ما غلط کردیم به "" رای دادیم، داداش، شما مالیاتت رو مثل همه بده و پول ملت رو بالا نکش، به هر غلطی خواستی رای بده،

4- بازیگر داریم سر یک پروژه سینمایی هفت هشت میلیارد تومن در میاره، اما چون جزو اقشار هنرمند محروم طبقه بندی می‌شه، مثل انتشاراتی‌ها، مالیات نمیده، اون وقت میگن مملکت خرابه، خب کور شه هر کسی که آبادانی مملکتش رو نمی‌خواد. ( برخی از مسوولین ناگهان کور می‌شوند)

5- مگر تعداد پست‌ها اصلاح شد، دستمزد خواننده‌ها زیاد نشد؟ الان یک کارگر خواننده ما یک میلیون و پانصدهزار چوغ مزد می‌گیرد. مگر همین چهل سال پیش ماهی صد تومان بیشتر می‌گرفت؟ آخر آدم چقدر نمک بخورد و نمکدان را شوت کند توی باغچه؟ عده‌ای اغتشاشگر که کاری جز اغتشاشیدن و شاشیدن بلد نیستند می‌گویند این طور نیست و شما نادرست می‌گویید. از ریاست محترم قوه قضا و اون غذا می‌خواهم که ضمن دستگیری اغتشاشگران، غذا هم بهشان ندهند تا شاشیدن هم از یاد آن‌ها برود.

6- والسلام و علیکم و الرحمه ال. و برکاته!

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وکيل پايه يک دادگستري/مشاورحقوقي معتبر تهران Jill Tiffany Mazmaz13833 سارس کروناویروس جدید SARS-COV-2 دانش و آگاهي که هیچ حالی ، دائمی‌ نیست مجید همتا | Majid HamTa فایلوکس44